{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
یادبودها در سراسر دنیا پراكنده اند. اگر بخواهیم آنها را پیدا كنیم و از مخفیگاه هایشان بیرون بكشیم، باید سفر كنیم.
موسیقی در پیچیده ترین شكل خود، همچون یك زبان است.
تاریخ، پیاپی شدن دگرگونی های بی دوام است.
حتی ساده ترین شنوندگان، آنچه را كه می گذرد، كم و بیش تشخیص می دهند.
مرگ، یك پیشامد بسیار ساده است كه به آسانی رخ می دهد، مثل تمام پیشامدهای دیگر.
آنچه فرد تحصیلكرده را از فرد خودآموخته مشخص می سازد، وسعت دانش نیست، بلكه اعتماد به نفس است.
نخستین خیانت، جبران ناپذیر است و از طریق واكنش زنجیره ای، خیانت های دیگری را بر می انگیزد كه هر كدام از آنها ما را بیش از پیش از خیانت پیشین دور می كند.
هر چه انسان بیشتر در تاریکی درون خویش به سر برد،بیشتر در ظاهر جسمانیش پژمرده می شود.
چیزی را كه نتیجه ی یك انتخاب نیست، نمی توان شایستگی یا ناكامی تلقی كرد؛ در برابر چنین وضعی تحمیلی باید رفتار درستی در پیش گرفت.
.انسان آرزومند جهانی است كه در آن خیر و شر آشكارا تشخیص دادنی باشند، زیرا در او تمایل ذاتی و سركش داوری كردن پیش از فهمیدن، وجود دارد.
هرگز نباید بگذاریم كه آینده، زیر بار گذشته فرو بپاشد.
دوست داشتن، چشم پوشی از قدرت است.
شك و تردید، امری یكسره طبیعی است؛ آدمی هرگز از آنچه باید بخواهد آگاهی ندارد، زیرا زندگی یك بار بیش نیست و نمی توان آن را با زندگی های گذشته مقایسه و یا در آینده درست كرد.
اگر نخستین تمرین زندگی، خودِ زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می توان قایل شد؟
كسی را از روی همدردی دوست داشتن، دوست داشتن حقیقی نیست.
هیچ چیز از احساس همدردی دشوارتر نیست. حتی تحمل درد خویشتن به سختی دردی نیست كه به گونه ای مشترك با كسی دیگر برای یك نفر دیگر یا به جای شخص دیگری می كشیم و قوه ی تخیل ما به آن صدها بازتاب می بخشد.
یادبودها در سراسر دنیا پراكنده اند. اگر بخواهیم آنها را پیدا كنیم و از مخفیگاه هایشان بیرون بكشیم، باید سفر كنیم.
موسیقی در پیچیده ترین شكل خود، همچون یك زبان است.
تاریخ، پیاپی شدن دگرگونی های بی دوام است.
حتی ساده ترین شنوندگان، آنچه را كه می گذرد، كم و بیش تشخیص می دهند.
مرگ، یك پیشامد بسیار ساده است كه به آسانی رخ می دهد، مثل تمام پیشامدهای دیگر.
آنچه فرد تحصیلكرده را از فرد خودآموخته مشخص می سازد، وسعت دانش نیست، بلكه اعتماد به نفس است.
نخستین خیانت، جبران ناپذیر است و از طریق واكنش زنجیره ای، خیانت های دیگری را بر می انگیزد كه هر كدام از آنها ما را بیش از پیش از خیانت پیشین دور می كند.
هر چه انسان بیشتر در تاریکی درون خویش به سر برد،بیشتر در ظاهر جسمانیش پژمرده می شود.
چیزی را كه نتیجه ی یك انتخاب نیست، نمی توان شایستگی یا ناكامی تلقی كرد؛ در برابر چنین وضعی تحمیلی باید رفتار درستی در پیش گرفت.
.انسان آرزومند جهانی است كه در آن خیر و شر آشكارا تشخیص دادنی باشند، زیرا در او تمایل ذاتی و سركش داوری كردن پیش از فهمیدن، وجود دارد.
هرگز نباید بگذاریم كه آینده، زیر بار گذشته فرو بپاشد.
دوست داشتن، چشم پوشی از قدرت است.
شك و تردید، امری یكسره طبیعی است؛ آدمی هرگز از آنچه باید بخواهد آگاهی ندارد، زیرا زندگی یك بار بیش نیست و نمی توان آن را با زندگی های گذشته مقایسه و یا در آینده درست كرد.
اگر نخستین تمرین زندگی، خودِ زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می توان قایل شد؟
كسی را از روی همدردی دوست داشتن، دوست داشتن حقیقی نیست.
هیچ چیز از احساس همدردی دشوارتر نیست. حتی تحمل درد خویشتن به سختی دردی نیست كه به گونه ای مشترك با كسی دیگر برای یك نفر دیگر یا به جای شخص دیگری می كشیم و قوه ی تخیل ما به آن صدها بازتاب می بخشد.
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}